محل تبلیغات شما
راننده منتظر بود تا تاکسی پر بشه و حرکت کنه بالاخره تاکسی پر شد و راننده آماده حرکت شد. یکی از مسافر ها به راننده گفت: من پول گنده دارم. راننده : خب خدا بیش ترش کنه برات! مسافر: منظورم اینه که پول خرد ندارم برای کرایه! راننده: انقدری که به فکر خرد کردن پول مسافر هاییم به فکر نون زن و بچه مون نیستیم! مسافر: به فکر رانندگی هم نیستی که داری میری توی شکم ون! راننده سریع دست اش رو داد این ور و ون رد شد! مسافر هم با ت دادن سر تاسف پیاده شد! یک مسافر دیگه

یک عید و یک دیدگاه تازه !

ماجرای گربه با ملاحظه!

یک تاکسی و حرف های دل!

راننده ,مسافر ,فکر ,تاکسی ,پول ,ون ,به فکر ,تاکسی پر ,توی شکم ,میری توی ,داری میری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکتر اکبر کردی روانپزشک یک شروع برای همیشه